سفارش تبلیغ
صبا ویژن

خط خطی های روزانه ی من

هر چیزی را در جای خود می گذارم و می گذرم

بارم را سبک می کنم از هر چه نیست

و هست های بی حضور را هم هل می دهم عقب

روزهای تب دار از رفته ای پر حضور را

کابوس می بینم

و شب های بیداری ام را

می نشینم به تماشای هزارباره ی سریال ِ زندگی ام

از آن روزها تا این روزها

وابستگی ام را از هر چه ضمیر است پاک می کنم

و پرچم استقلال بر قله ی تنهایی ام را

به اهتزاز در می آورم

هنوز با تمام آدم ها نسبتی هر چند دور دارم

ولی  بی تنی راه خواهم رفت

و گاه تن ها را تنها خواهم گذشت

می گذرم از حقیقتی که چشم می بیند

و حسی که دچارش می شود

می گذارم

فکر ها را غرق در خیالات

ذهن ها را در عذاب ناگفته ها

و دل ها را گره خورده با خوابی ابدیت

و تو روزی خواهی فهمید

خمیدگی ام از باری است

که خداوند به امانت بر پشتم گذاشت

آه ام را آنقدر می کشم

تا هر که آه ام را به صدا آلود بی صدا جان دهد

آنکه نا گفته آب می دهد

می داند مراد من حاجت روا خواهد شد

بی نیاز از التماسی یا خواهشی

  


نوشته شده در پنج شنبه 89/9/18ساعت 5:28 عصر توسط زهرا نظرات ( ) |


Design By : Pichak